اصولا شهر پایدار جایی است که به دلیل استفاده اقتصادی از منابع، اجتناب از تولید بیش از حد ضایعات و بازیافت آن تا حد امکان و پذیرش سیاستهای مفید و همگام با طبیعت در درازمدت، قادر به ادامه حیات خود باشد. شهر پایدار شامل ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، مدیریتی و زیست محیطی میباشد، به همین خاطر شهروندان میتوانند درآمدی عادلانه بدست آورند، سرپناهی مناسب اختیار کنند، احساس آرامش و امنیت داشته باشند و تلاش و وقت خود را وقف حفاظت از پایداری شهر نمایند. ساخت یک اقتصاد قوی برای شهر در هماهنگی با محیط زیست و طبیعت، باید با هدف حفظ روشهای اجتماعی و سنن تاریخی و تلفیق آن با اشکال نوین مدیریت شهری و فناوری نوین، همگام شود تا همبستگی و انسجام ابعاد پایداری محفوظ بماند. در این نوشتار سعی بر آن است که با رجوع به منابع مختلف، مبحث توسعه شهری پایدار (یا همان توسعه پایدار شهری که مورد اختلاف اساتید است و بحث درباره آن در این مجال نمی گنجد) که همانا روند رسیدن به شهر پایدار است مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
موضوع توسعه شهری در دهههای اخیر در کشورهای پیشرفته ابعاد جدیدی یافته و از جنبه کمی به کیفی تغییر جهت داده است، بدین معنا که در بیشتر کشورها توجه طراحان و برنامه ریزان در حوزه توسعه شهری از رشد کمی در پیرامون شهر به ارتقای کیفیت فضاهای موجود تغییر یافته و بازگشت ساکنین به مراکز شهری بیش از هر زمان دیگر مطرح شده است؛ یکی از مهمترین عوامل در نظامهای هدایت توسعه شهری چند دهه اخیر، نحوه استفاده از منابع ماده و انرژی و بالتبع پایداری آنها میباشد.
بروز نارسائیهای ناشی از رشد بی رویه شهری در قرن ۲۰ و ۲۱، مخصوصا در کشورهای در حال توسعه، سبب گردیده کلیه جوامع در انطباق با پارادایم توسعه پایدار برای رسیدن به الگوهای پایداری در شهر کوشش کنند؛ و در این راستا نظریاتی همچون توسعه درونی شهرها، کاهش مصرف زمین، کاهش مصرف انرژی، کاهش آلودگیهای زیست محیطی، حداکثر دسترسی شهروندان به خدمات شهری، الگوی شهر فشرده و … مطرح گشته اند. تحقیقات انجام شده در سطح جهانی نشان میدهد که رویکرد شهر فشرده با تاکید بر مواردی همچون کاربری ترکیبی و کارایی زمین، تکیه کمتر بر اتومبیل، اقتصاد پایدار، مشارکت مردمی و کارایی در استفاده از مسکن و محیط تأکید میورزد و از این طریق به اهداف توسعه پایدار نزدیکتر میشود. در این راستا شناخت الگوهای متفاوت بافتهای شهری با بررسی شاخصهایی از جمله اندازه مصرف زمین، سرانه زمین شهری، توزیع نامناسب کاربریها در شهر و پیوستگی و اتصال و استمرار بافت در شهر قابل بررسی است .
نظریه توسعه شهری پایدار در راستای حفاظت از منابع زیست محیطی ارائه شده است. مبانی نظری این رویکرد بر نگهداری منابع برای حال و آینده از طریق استفاده بهینه از زمین و وارد کردن کمترین ضایعات به منابع تجدید ناپذیر مطرح است. پیتر هال توسعه شهری پایدار را اینچنین تعریف نموده است: شکلی از توسعه امروزی که توان توسعه مداوم شهرها و جوامع شهری نسلهای آینده را تضمین کند. توسعه شهری پایدار توسعهای است که به نیازهای مردم شهر پاسخ گوید، اما بقا و دوام آن نیز تضمین گردد؛ و در عین حال آب، خاک و هوا، یعنی سه عنصری که برای حیات انسان ضروری است، آلوده و بلااستفاده نگردد.
از نظر کالبدی، توسعه شهری پایدار به معنای تغییراتی است که در کاربری زمین و سطوح و تراکم جهت رفع نیازهای ساکنان شهر در زمینه مسکن، تفریح و حمل و نقل به عمل میآید تا در طول زمان شهر را از نظر زیست محیطی قابل سکونت نماید (هوای پاک، آب آشامیدنی سالم، اراضی و آبهای سطحی و زیرزمینی بدون آلودگی و غیره)، از نظر اقتصادی بادوام سازد (اقتصاد شهری هماهنگ با تغییرات فنی و صنعتی جهت حفظ مشاغل پایه و تأمین مسکن مناسب در حد استطاعت ساکنان، با بار مالیاتی سرانه عادلانه) و از نظر اجتماعی همبسته کند (الگوهای کاربری اراضی همبستگی اجتماعی و احساس تعلق شهروندان به میراثهای شهر را ارتقا خواهد داد. در شهر پایدار توجه عمدتاً به استفاده از زمینهایی است که تحت پوشش برنامههای توسعه شهری در آمده اند. بخش اعظم رشد آینده جمعیت و نیاز به مسکن در منطقه یا شهر را میتوان از طریق پرکردن بافت موجود در شهر و افزایش متعادل تراکم برآورده ساخت.
از منظر حمل و نقل، پایداری نتیجه برقراری اصول توسعه رشد هوشمند شهری است که در نتیجه آن سطح کمتری از زمین اشغال میشود و با اعمال شیوههای متفاوت حمل و نقل، کاهش سفرهای درون شهری اتفاق میافتد. در واقع حمل و نقل پایدار آن است که کالبد شهری را در تناسب با پیاده روی، دوچرخه سواری و حمل و نقل عمومی قرار دهد و کیفیت خدمات حمل و نقل را تا جایی بالا برد که سبب تشویق تعاملات اجتماعی و استقبال از حمل و نقل عمومی گردد، در این حالت تراکم ساختمانی، زیرساختهای شهری و کاربری ترکیبی در اراضی شهری میتواند تا هفتاد درصد طول فاصلههای طی شده در سفرهای داخل شهر را کاهش دهد. مهمترین خصیصههای حمل و نقل در شهر پایدار عبارتند از: تأکید بر پیاده مداری و دوچرخه سواری، ترکیب و اختلاط کاربریها و تأکید بر عملکردهای اجتماعی به عنوان عامل وحدت بخش بناها و فضاهای عمومی.
افزایش جمعیت شهرها لزوم توجه به متراکمسازی با توجه به زیرساختهای مورد نیاز را دامن زده است. ظهور مکتب مدرنیسم یا کارکردگرایی در نیمه اول قرن بیستم، که در دهه اول بعد از جنگ جهانی دوم به اوج خود رسید، بیشتر از سایر جنبشهای فکری در شکلگیری و تشویق رشد عمودی شهرها نقش ایفا کرده است. در این ارتباط بلندمرتبهسازی برای رفع معضل مسکن و اهمیت دادن به حمل و نقل عمومی از مهمترین خواستههای پیروان آن محسوب میگردد. پس از آن مکتب پست مدرنیسم در انتقاد به مدرنیسم در دهه آخر قرن بیستم، با مطرح کردن دیدگاه توسعه پایدار به دنبال ارتقاء کیفیت محیط شهری میگشت که برخی از اصول ارائه شده در آن اختلاط کاربریها، تشویق حرکت پیاده و کنترل نسبی خودروها در انطباق با اصول شهرسازی متراکم و فشرده میباشند. افزایش تراکم با سه دیدگاه متفاوت افزایش تراکم در کل عرصه شهری، افزایش تراکم در واحدها و تقسیماتی خاص و افزایش تراکم در یک هسته به جای هستههای متعدد مطرح میگردد.
در نهایت از مزایای توجه به رویکرد توسعه شهری پایدار میتوان به نزدیکتر شدن امکانات و فرصتهای کار و تفریح و در نتیجه صرفه جویی در مصرف سوخت و استفاده حداکثری از زمین شهری و محافظت از اراضی سبز و کشاورزی حاشیههای شهری، مرمت و نوسازی ساختمانهای فرسوده و اراضی بایر، افزایش تحرک و پویایی در اثر افزایش حمل و نقل عمومی و ایجاد سرزندگی اجتماعی با اختلاط کاربریها اشاره نمود که شهر را به سوی هر چه سبزتر شدن سوق می دهد.
سلام
واقعا فرق بین توسعه شهری پایدار و توسعه پایدار شهری چیه؟؟؟
ممنون میشم یکی از اساتید پاسخ بدن
سلام
در دو اصطلاح مورد بحث کلمه "شهری" جابجا میشود بدین لحاظ "توسعه شهری پایدار" به معنای توسعه پایداری است که در حوزه شهر اتفاق میافتد و "توسعه پایدار شهری" به زعم بنده اشاره به نظریه توسعه پایدار دارد که در مقیاس شهر به بحث می پردازد؛ به عبارتی بنده معتقدم مورد اول کاربردی و مورد دوم تئوری است.